سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عشق باز

حرف هایی که از دل میاید

سال ها ست که خورشید

از عشق ماه می سوزد

وباران

دلسوزی ابر هاست برای او

 

باران عرق ریزان ابر هاست

زمانی که سعی می کنند

زمین را دور خورشید بچرخانند

 

محض خاطر ان همه دیروز

نرو

کمی تحمل کن

ببین قطره های باران

وقتی از هم جدا می شوند

چه زود می میرند

 

 

این اسمان خجالت نمی کشد

با این همه سن و سال

تا دلش می گیرد

مثل بچه ها

می نشیند و های های گریه می کند.

 

 


 

 

 

 

 

 

نبودنت نه بودنت

خوش امدی

قدم رنجه فرمودی

با ان دو چشم روشنت

حالا که رسیده ای

نبودنت نه بودنت

چشم روشنی خانه ماست

تویی که انگار سالهاست می شناسمت

 

ناراحت نباش

در قبال غیبت

تاخیر چیز مهمی نیست.

 

 


 

 

 

فیلم نامه 1

برداشت 1:

پنجره ای هست اما

دستی نیست

که ان را باز کند

برداشت 2:

پنجره ای نیست اما

دستی هست

که ان را باز کند

برداشت3:

دست مرده است.

 

 

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 88/10/30| ساعت 9:56 عصر| توسط ارمین| نظرات ( )


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت